مادرانه...
سلام دختر عزیزم ...
میخوام برات بنویسم که وقتی پیشمی چه احساسی دارم و از کارای قشنگت بگم.
دخترم وقتی برای مامان میخندی بهترین لحظه ی عمرم ، وقتی که دعوات میکنم که کارت اشتباه بوده سرت کج میکنی و برام میخندی تا کارت رو نادیده بگیرم و دعوات نکنم می یای بغلم و بوسم میکنی بهترین لحظه وقتی که بوسم میکنی .
صبح که از خواب بیدار میشی مثل یک فرشته میخندی .
خیلی شیطون شدی تمام زندگی که بهم میریزی . تازه لجباز هم شدی .
هرچی بهت میگن برعکس میکنی ولی در کلش خیلی دختر خوبی هستی.
وقتی که میخوایم غذا بخوریم خیلی کمکم میکنی و ظرفها و بقیه وسائل میبری .
تازه قدت میرسه به درها و میتونی درهای خونه رو باز کنی برای همین وقتی بابات می یاد می دویی و میری در باز میکنی و با زبون قشنگت میگی بابا جون باباتم که دلش غش میکنه واسه این حرف زدن و کار کردنت.
خلاصه بگم برات که از دست شما دختر قشنگ من مجبور شدم تمام وسائل خونه رو جمع کنم .