شلوغ کاریهای یسنا ...
سلام داشتم فکر میکردم کجا رو بهم بریزم چشمم به میز تلفن افتاد ، دفترچه مامانم برداشتم و با اجازتون پاره پاره کردم مامان که عصابش حسابی خورد شد . کارهای جدیدم که تازه کفشش کردم. تازه دارم پشتک یاد میگیرم ولی مامان موفق نشد ادامه پشتکم عکس بگیره. ...